سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فری تایم


ساعت 5:7 صبح سه شنبه 86/2/11

« مجیدهای دوران ما »

مطمئنا با وجود تعریف و تمجیدای زیادی که این روزها از « اخراجی ها »  می شه همه که نه ، ولی اکثرکسایی که علاقه مند به هنر هفتم هستن سعی کردن به هرطریقی !!! اونوببینن .

داستان فیلم از این قراره :

مجید سوزوکی که یکی از لاتای چاله میدونه از زندان آزاد میشه و برای اینکه آبروش توی محل و بخصوص جلوی خانواده عشقش «نرگس» نره ، تصمیم می گیره بگه از مکه اومده ، توی شلوغیهای مراسم استقبال از حاجی یکی از هم سلولی های مجید از راه میرسه و ماجرا لو میره.

 از اینجا اصل ماجرا شروع میشه مجید واسه رفتن به جبهه ثبت نام میکنه و چند تا از دوستاش که اوضاع و احوالشون بدتر از اونه هم همراهش میشن تا سفری که برای دست پیدا کردن به عشق مجازی شروع شده در پایان با درک عظمت عشق حقیقی خاتمه پیدا کنه.

اگرچه داستان اخراجی ها مربوط به حدود دو دهه قبل یعنی اواخرجنگ ایران و عراقه ، اما نویسنده این فیلم بیشتر سعی کرده تا تقابل اندیشه های جامعه دیروز و صد البته  امروز ما رو پیش بکشه و بسیار هنرمندانه بین شخصیت جوونهای به اصطلاح قدیم و نسل جدید یک مقایسه انجام بده .

* پنج اخراجی فیلم ده نمکی نمایندهایی هستند از قشر عظیم جوونهای همدوره ما که دائما رفتار و کردار جوونهای قدیم  مثل پتک توی سرشون کوبیده می شه. یکی لات عاشق ، یکی دزد ، یکی معتاد ، یکی قمارباز و یکی خال کوبیده شده .

 * روحانی ای که نماینده مذهبیون روشنفکره .

* حاج آقا (با بازی محمدرضا شریفی نیا) که با افکار خشک و متحجرانش بینندهارو می خندونه مثل افرادی که الان توی جامعه ما کم نیستند و فقط  پز جبهه رفتناشونو میدن.

* بسیجی های مخلصی که بدون هیچ ادعایی جنگیدن و مزدشون رو از خدای خودشون طلب کردن .

پایان فیلم اگرچه تا حدودی ابهام انگیزه اما مسلما هدف کارگردان بیان یک سیر تاریخی از مراحل آموزشی و یا اعزام به خط مقدم نیست ( چیزی که مورد انتقاد بعضی ها واقع می شه )

خیلی ها معتقدن علت اصلی فروش فوق العاده اخراجی ها جو طنزشه ، اما به نظر من چیزی که باعث میشه بیننده از دیدن اون لذت ببره تاریخ انقضاء نداشتن شخصیتهای داستانه ، کسی که حدود 90 دقیقه از عمرشو پای این فیلم میزاره  به راحتی میتونه بین خودش و شخصیتهای اصلی داستان همذات پنداری کنه.

 شهدای این فیلم افرادی رویایی ، غیر قابل دسترس  و خالی از عیب نیستن ، مهم اینه که اونا با کوچکترین تلنگر به خودشون می یان و راهی رو که بنا به دلایلی گم کردن پیدا می کنن ، کاری که فقط ادعاش سادست .

 

 

 

 


¤ نویسنده: نویسا

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
8
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
2561

:: درباره من ::

فری تایم

نویسا
هستم اگر می روم ، گر نروم نیستم

:: لینک به وبلاگ ::

فری تایم

:: اوقات شرعی ::

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::